۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

فساد نهادینه شده در اقتصاد ایران و منشأ آن

فساد نهادینه شده در اقتصاد ایران و منشأ آن




فساد نهادینه شده در اقتصاد ایران و ساختار فاسد این اقتصاد، موجب بسیاری از مفاسد از جمله رانت خواری، ویژه خواری و انحصارطلبی اقتصادی باندهای وابسته به رژیم برای چپاول هرچه بیشتر مردم است. مفاسد مالی ، اقتصادی و البته ساختار فاسد اقتصادی، خود زاییده ساختار فاسد سیاسی یعنی حاکمیت استبداد سیاه فقیه است. در این ساختار فاسد سران و مدیران بالای حاکمیت، به نسبت نزدیکی خود به کانون قدرت، شخص ولی‌فقیه، عمده منابع ملی را مورد چپاول و سوء‌استفاده قرار می‌دهند و طبعاً هیچ‌گونه حسابرسی هم وجود ندارد. در این رابطه یکی از کارشناسان رژیم اعتراف می‌کند: ”دولت اسیر همین مناسبات آغشته به فساد چه در خود دولت و چه بیرون از آن است“ تنها سران و مدیران بالایی حکومتی نیستند که از قبل این فساد نهادینه شده جیبهای خود را پر می‌کنند، بلکه به اعتراف حسین راغفر یکی ازکارشناسان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی، بخشی از اقتصاد در اختیار نهادهایی است که: ”قلمرو اصلی کارشان تولید نیست مثل آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید که اینها ماموریتهای دیگری دارند اما وارد اقتصاد شده‌اند و متأسفانه کارکرد اقتصادی آنها در خیلی از موارد با نیازهای اقتصادی کشور همخوانی ندارد“. اینها، بخشی از همان نهادهایی هستند که وابسته به ولی‌فقیه و بیت او هستند.این کارگزار وابسته به باند رفسنجانی- روحانی همچنین اعتراف می‌کند که بخش بزرگی از اقتصاد ایران تحت تسلط نهادهای نظامی و انتظامی است.به این ترتیب نهادهای نظامی رژیم که سپاه پاسداران در کانون آن است، ستون نگهدارنده دیکتاتوری حاکم هستند و مابه‌ازای این خدمت، دست کاملاً باز در چپاول و غارت دارند، یعنی در توزیع اعتبارات بانکی، سهمیه‌های ارزی، سهم عمده‌یی در اختیار این نهادها و در رأس آنها سپاه قرار می‌گیرد. در نتیجه مادامی که این تبعیض‌ها به‌دلیل حضور این نهادهای پرقدرت در عرصه اقتصاد وجود دارد، فعالان اقتصادی بخش‌ خصوصی حاضر به فعالیت در این عرصه نیستند و این موضوع به فرار سرمایه‌ها از کشور، کاهش تولید ملی و افزایش بیکاری دامن می‌زند. این کارگزار رژیم (راغفر) همچنین در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا14شهریور93 به وجه پیچیده‌تر غارتگری مقامهای رژیم اشاره کرده و گفته بود: ”برخی مواقع شاهدیم که برخی از مسئولان تلاش می‌کنند مقررات را با منافع خود و تسهیل فعالیتهای اقتصادیشان در آینده تنظیم کنند و در این میان حقوق مردم جدی گرفته نمی‌شود هم‌چنین، در موضع سیاست‌گذاری به‌دنبال تأمین منافع خود هستند“ سعید لیلاز یکی دیگر ازکارشناسان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی نیز با اشاره تلویحی به این واقعیت که غارتگران میلیاردی همواره پایی در حاکمیت داشته و شریک سران رژیم بوده‌اند، می‌گوید: ”همیشه غارت منابع عمومی منشأ اصلی تولید ثروت در ایران بوده است وگرنه یک شبه یک نفر نمی‌توانسته 11هزار میلیارد تومان ثروت بیندوزد. مگر چند کارگر باید کار کنند که یک نفر بتواند در دو سال 11هزار میلیارد تومان ثروت بیندوزد! چند میلیون کارگر باید باشد که به قول مارکس ارزش افزوده اینها را بتوان جمع کرد و تبدیل به یک سرمایه‌دار شود؛ به هیچ‌وجه این‌گونه نبوده است. بروید و ببینید در ساختار شرکتها در ایران درآمدهای غیرعملیاتی چه سهم بزرگی در درآمدها دارد. درآمد عملیاتی هم از محل رانت است“ (اعتماد 5شهریور93) محسن رنانی یک کارشناس دیگر وابسته به باند رفسنجانی- روحانی و ا زمهره‌های بنیاد باران وابسته به آخوند محمد خاتمی نیز به‌طور سربسته‌یی به منشأ چپاول که همان حاکمیت دیکتاتوری است، اشاره کرده و می‌گوید: ”چیدمان سیستم طوری است که به‌طور اتوماتیک فساد تولید می‌کند“. (اعتماد 5شهریور93) به‌دلیل همین فساد نهادینه شده یا اتوماتیک است اقتصاد ایران به‌شدت آسیب دیده و بخش مولد و اشتغالزا رو به نابودی رفته، کارخانه‌ها به تعطیلی کشیده شده و در یک کلام تولید ملی منهدم شده است. آن روی سکه نابودی تولید ملی و تعطیلی کارخانه‌ها، رشد سرطانی واردات کالاهای مصرفی است که گره کور فساد حاکم بر اقتصاد ایران را کورتر کرده است. زیرا سردمداران رژیم و قشر نوکیسه، مابه‌ ازاء نابودی تولید ملی و تعطیلی کارخانه‌ها از قبل تجارت و واردات سودهای هنگفت و بی‌دردسر به جیب می‌زنند.به این ترتیب، دخالت نظام فاسد سیاسی و حاکمیت دیکتاتوری ولایت‌فقیه در اقتصاد و در راستای تأمین منافع گروهها و باندهای وابسته به حاکمیت، اساس تمامی مشکلات از جمله اتلاف منابع ملی است. مدیران دزد با تکیه بر بالادستی‌ها بودجه و منابع کشور را غارت می‌کنند و سران فاسد رژیم هم تنها چنین مدیرانی را که منافع آنان را در چپاول غارت تأمین کنند به‌کار می‌گمارند. این چنین است که تداوم این حاکمیت، بحران اقتصاد ایران را عمیق‌تر می‌کند تبعات چنین فساد نهادینه‌یی رانده شدن اکثریت مردم به زیر خط فقر و بروز شکاف عظیم طبقاتی است که حاصل آن ارتش فقرا از یک سو و به وجود آمدن ظهور یک قشر نازک نوکیسه وابسته به هرم قدرت از سوی دیگر است.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر